یاس رمان

#پارت_165

-چی کار میکنی؟

رفتم کنارش و به دوربین نگاه کردم. یک فیلم بود. فیلمِ...

#پارت_164

گیج چشمام رو چند بار باز و بسته کردم و منگ خواب صاف نشستم سر جام که

چیزی افتاد روی پام. خمیازه ای کشیدم و با چشمای خمارم زل زدم به ...

#پارت_163

-موزیک بزارم؟

جمله طوری بود که انگار سوالی بود. اما خب، اگه این سوال رو رادان میپرسید پس...

#پارت_162
پوفی کشیدم و کلافه از اینهمه فکر و خیال بیخودی آروم ...

#پارت_161

کلافه سرش رو تکون داد و با انگشت اشاره؛ طبق معمول سرم رو به عقب...

#پارت_160

متاسف سرش رو تکون داد و همینطور که دلمه ها رو میریخت تو بشقاب گفت:

- یاسمن لازم نیس...

#پارت_159

اخمش رو کمی غلیظ کرد و گفت:

- نه! اینم نگفتم!

سریع قیافه ام پوکر فیس شد و...

#پارت_158

-بفرمائید.

با ذوق به دست گارسون که...

#پارت_157

اما بر خلاف تصورم لپم رو محکم کشید و حریص گفت:

- خیلی...

#پارت_155

سرم رو تکون دادم و با کلافگی بی نهایتی گفتم:

- به مامانت بگو...

#پارت_154

بلافاصله بعد از مشتی که زد دست خودش درد گرفت! لباش رو به هم فشرد و ...

#پارت_152

در رو ول کرد و رفت داخل که سریع با دستم در رو گرفتم. احمق بود؟ در...