یاس رمان

بزرگترین دلیل نوشتن من ، شمائید! حمایتم کنید...

آهنگ پارت قبلی :)

 

این آهنگ رو احتمالا قبلا هم از برنامۀ خندوانه ( خیلی قبلااااا ) شنیدید. 

اما بازم براتون میزارم. کیفیت وقتی که آنلاین میخوایید گوش بدید و حتی وقتی وارد صندوق بیان میشید؛ به شدت پایینه. بابتش معذرت میخوام. کنترل دست من نیست :)

 

 

 

خط اخم بین ابرو هاتو دوست دارم!
           حتی گاهی غصه خوردناتو دوست دارم
                                  وقتی از سر علاقه تیکه میندازی
                                             اون کنایه ها حسادت هاتو دوست دارم

بیشتر اما وقتی خندهاتو میخوری!
           ضد حال و کم محلی هاتو دوست دارم. 

 

میخوام برات یک منحنی بسازم... همیشه روی صورتت بمونه
                         گاهی چارۀ تموم مشکلامون... انحنای اون لبای مهربونه. 

 

 تو یکی مثل من میخوای عزیزم...
           که عینهو خودت یه دنده باشه!
                    با اینکه سرتقی ولی دلت و...
                              خودت در اختیار بنده باشه!
گاهی چشمامون میباره!
       گاهی دنیا خنده داره!
             هردو بازیای روزگاره...
                  زندگی با هرچی داره
                             قابل تو رو نداره...

اخم و تخم تو اگه بزاره!
 زندگی فقط همین یک باره!
خط اخم بین ابروهاتو دوست دارم!
         حتی گاهی غصه خوردناتو دوست دارم

 

وقتی از سر علاقه تیکه میندازی
         اون کنایه ها، حسادت هاتو دوست دارم

 

بیشتر اما وقتی خندهاتو میخوری
          ضد حال و کم محلی هاتو دوست دارم...

 

 

{{ محمدرضا علیمردانی . منحنی }}

さよう なら
۰۳ مرداد ۲۲:۵۵
یاس جون وقتی اپلودش میکنی،غیر از آنلاین ک گذاشتی
لینک دریافتشم بذار اونجا با کیفیت اصلی پخش میکنه

پاسخ :

راه حل خوبیه. ولی فکر نمیکنم کسی بخواد دانلودش کنه :)
تو اگه میخوای بزارم برات.
さよう なら
۰۴ مرداد ۱۹:۳۶
اوهوم
نه ن نمی‌خواد زحمت بکشی خودم دیشب از گوگل دان کردم=-))
خسته هم نباشی
N
۲۵ شهریور ۲۳:۱۳
سلام ، رمانتون عالیه واقعا ، یک سوال دارم ازتون ، اینکه چه دروغی راجب طرف تصادف و مرگ پدرش به یاسمن گفتن و طرف تصادف فقط رادان بوده درسته ؟

پاسخ :

متاسفانه من یکم خبیثم! اینا راز های رمانه که با مردم آزاری تماااام حالا حالا ها قرار نیست بر ملا بشه. اما به دور از شوخی برای اینکه رمان از فضای رمانتیک خالص خارج بشه و یکم سوال براتون پیش بیاد این کار رو میکنم که یک وقت خسته نشید :) 
در هر صورت نظر لطفته عزیزم
N
۲۵ شهریور ۲۳:۱۵
ببخشید شاید ادامه ی داستان این موضوع رو گفته باشی اما من الان پارت ۱۱۵ هستم و این موضوع خیلی ذهنمو درگیر کرده 😢
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
معمولا نویسنده ها رمان های خودشون رو از تلگرام یا اینستاگرام منتشر میکنن!
هرچند ساده و جالب به نظر میاد، اما ایراداتی هم داره. از جمله اینکه خیلی از دوستان تلگرام ندارن یا اینکه دزدی رمان در کانال های تلگرامی خیلی زیاد شده. بماند که فیلتر شکن ها و پروکسی ها چقدر درسر دارن...
برای راحتی شما عزیزان و امکانت بیشتر، دوست داشتم سایت مخصوص شما آماده کنم اما متاسفانه به هیچ وجه شرایطش مهیا نبود. بر همین مبنا این وبلاگ رو درست کردم...
در هرصورت، هدف من فقط راحتی شماست و اینکه بتونید رمانِ این بندۀ حقیر رو در آسایش بخونید.
تک به تکتون برام باارزشید! با من همراه باشید.
((/// فصل دوم رمان هرماس مبرا، از پارت 71 شروع میشه ///))
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان