سه شنبه ۲۸ بهمن ۹۹
۲ نظر
#پارت_84
از فرصتی که برای پیچوندن بحث به وجود اومده بود استفاده کردم و سریع گفتم :
- تقصیر تو بود خب!
گرد شدن چشماش و بامزه شدن قیافه اش رو ندیده میتونستم حدس بزنم! با صدای بهت زده ای بلند گفت :
- مـــــــن؟
#پارت_84
از فرصتی که برای پیچوندن بحث به وجود اومده بود استفاده کردم و سریع گفتم :
- تقصیر تو بود خب!
گرد شدن چشماش و بامزه شدن قیافه اش رو ندیده میتونستم حدس بزنم! با صدای بهت زده ای بلند گفت :
- مـــــــن؟
#پارت_79 رمان هرماس مبرا
دقیقا همون لحظه کارن هول کرد و گفت :
- ای وای قرار داد ...
گیج نگاهش کردم چون اصلا منظورش رو نفهمیدم اما ....